شرکت هیولاها

ساخت وبلاگ

شرکت هیولاها خیلی داستان عجیبی داره. کی به فکرش میرسه که هیولاها برای این بچه ها رو میترسونن که به انرژیش نیاز دارن. بعدم از اون انرژی برق تولید میکنن. بعد هم خونه های مردم یعنی همون هیولاها رو انقدر واقعی توصیف کردن و کشیدن و به تصویر درآوردن که آدم حیرون میمونه. انگار واقعا رفتی آمریکا و داری با مردم زندگی میکنی. خیلی قشنگه. من تازه دیشب که برای زیرنویس مجبور میشدم پاز بزنم فیلم رو، متوجه کلی جزییات شدم که تا الان با این همه سال سابقه فن شرکت هیولاها بودن نفهمیده بودم. خیلی جزییات جالبی داره نمیدونم واقعا براشون چقدر مهمه که این همه جزییات رو رعایت میکن. با این که میدونن که کسی با صد بار دیدن فیم هم متوجه اون همه ریزه کاری نمیشه و باید حتما کلی روش تحقیق و بررسی بشه تا اون ریزه کاریا دیده بشن.

من هم خیلی از این داستانهای به هم پیچیده خوشم میاد. چند تا داستان رو با هم داره. عشق مایک و سیلیا، دوربین خوره بودن مایک... شخصیت مثبت و خیلی پاستوریزه ی سالیوان.. خنگ بودن سیلیا... شخصیت پردازی عالی و بی نظیر واترنوز... بو که خیلی ملوسه و معلوم نیست چند سال رو کار و بار بچه ها تحقیق کردن تا تونستن اینقدر جالب اون رو در بیارن... سالها اعتماد الکی سالیوان به واترنوز که آخرش فهمید که خودش خیلی بهتر از واترنوز میتونه رهبری کنه... البته ایناش یه کم شبیه یه چیزای سیاسی بود و من نمیپسندم...

وای ساعت یازده صبح شد و من هنوز هیچ کاری نکردم و قالیم رو هم دیروز دست بهش نزدم. نمیدونم کاش میرفتم و یه ذره میبفاتم. البته پود نزدم و نمیشه الان پود زد. کاش یه غلطی میکردم. پای نت عمرم رفت. زندگیم رفت جوونیم رفت.

تاریخ ارسال: سه‌شنبه 13 تیر‌ماه سال 1396 ساعت 11:17 | چاپ مطلب
Me and nothing else...
ما را در سایت Me and nothing else دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : acarpetdesigning2 بازدید : 5 تاريخ : جمعه 16 تير 1396 ساعت: 11:52