موندم خونه

ساخت وبلاگ

 دیگه توییتر داره نظام زندگیم رو از هم میپاشه. تو توییتر کسانی رو میبینم که در عرض یک سال هفت هشت هزار تا توییت کردن. خوب بکنن. اونا نون شون تو همینه. رسانه ای هستن. سیاسی هستن. کسانی هستن که توییتاشون دست به دست میچرخه. کسانی هستن که باید حضور منسجم داشته باشن وگرنه نون شون آجر میشه. اونا روزنامه نگارن. رسانه های دیگه رو تو دست دارن. من واسه چی میرم خودم رو میچسبونم به اونا؟ که چی بشه؟ میخوام مثل اونا بشم؟ هرگز. میشم یه تازه به دوران رسیده. میشم یکی مثل انگل هایی که از صدقه سر چسبوندن خودشون به روزنامه نگار ها و در آوردن ادای اونا هیچ وقت موفق هم نمیشم. پس چرا نمیرم قالیم رو ببافم و این طلسم یک ساله رو تموم کنم؟ من کارم فیلم نگاه کردن و قالی بافتنه. چرا به جز این کار دیگه ای نمیکنم؟ چرا الکی وقت خودم و خانواده ام رو تلف میکنم و به زندگیم لطمه میزنم؟ برم قالیم رو ببافم. دارم فیلم دیو و دلبر رو دانلود میکنم. انگلیسی مون خیلی بهتر شده. هم من و هم باربار داریم تو انگلیسی پیشرفت میکنیم. چرا باید این روند رو متوقف کنم و الکی وقتم رو با چیزایی که تو زندگیم ارزشی ندارن تلف کنم؟

امروز نرفتم سرکار. گفتم شاید ایشالله تعطیل شده باشیم. ولی دوباره ساعت دوازده طاقت نیاوردم و زنگ زدم و گفتم تعطیل نشدیم؟ گفتن نه باید تا آخر تیر بیاییم. خلاصه امروزم هم رد شد و رفت. اگر میرفتم الکی باید مینشستم تا ظهر حرف میزدم. برای همین نرفتم و خوابیدم. خیلی هم کیف داد. ظهر ساعت یازده از بنگاه زنگ زدن و گفتن دارن میان خونه مون رو بازدید کنن. مام با همون حالن خوابالو تشکا رو جمع کردیم و با چهره پفالو اومدن خونه مون رو دیدن و نپسندیدن و رفتن.

تاریخ ارسال: دوشنبه 22 خرداد‌ماه سال 1396 ساعت 15:00 | چاپ مطلب
Me and nothing else...
ما را در سایت Me and nothing else دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : acarpetdesigning2 بازدید : 4 تاريخ : شنبه 27 خرداد 1396 ساعت: 7:21