چکار کنیم

ساخت وبلاگ

عصری اومدم بنویسم دیدم اصلا جو مناسب نیست. همه به هم حمله ور شده بودیم و میخواستیم همدیگه رو بجویم. بوی خون تو فضا پیچیده بود و نمیشد نوشت با خیال راحت. بنابرین فقط یه جمله نوشتم و رفتم.

امروز یه خونه دیگه دیدیم و عاشقش شدیم. ولی بعدا که فکرامون رو کردیم دیدیم نه حالا اونجوریام نیست. البته خونه هه در نهایت زیبایی بود و خیلی به درد مون میخورد. ولی مکانش یه جایی بود که الکی ارزش گذاری شده و اسم در کرده و به نام محله باکلاس به زور به ملت فرو میکنن. ولی در اصل نه دسترسی به مرکز شهر داره و نه حتی تو شعاع یک کیلومتریش حتی یه دونه میوه فروشی یا نونوایی و یا سوپر مارکت دیده میشه و نه خوش آدرسه. هی باید یک کیلومتر آدرس بنویسی و بگی بپیچ، بعدش به چپ بپیچ، بعدش که رفتی به راست بپیچ... اصلا فایده نداره. ولی از تزیینات داخلی خونه هرچی بگم کم گفتم. اونقدر کمد و کشو داشت که نگو. متراژش هم خیلی خوب بود. 120 متر. ولی دو اتاق خواب شمالی جنوبی و با نور کافی و خیلی عالی و کف پارکت و همه چی. تنها بدی خونه هه این بود که دو تا اتاق خواب داشت و ما دنبال سه خوابیم. ولی بقیه مزایای خونه بی نظیر بود. دو نبش بود و به دو تا کوچه راه داشت. پارکینگ تا دلتون بخواد. ولی همون طور که گفتم از محله اش که اون همه اسم و رسم داره و مردم عاشقشن خوشم نیومد. رفاه اجتماعی نداشت. اولا که اون محله بیابون بود و اول یه دکتری اومد اونجا یه دونه ویلا ساخت به سبک قصرهای روسیه و برای خونه اش سه چهار تا گنبد و برج و بارو ساخت و کلی پنجره های خوشگل و عجیب غریب و غیره. بعدم بقیه اومدن گفتن دکتر فلانی این جا میشینه و دیگه ما کی باشیم که وقتی دکتر فلانی اومده اینجا ما زمینا رو بدیم دست آدمای بی کلاس. یعنی یه ارزش تقلبی برای اونجا تعریف کردن و دیگه قیمتا رو الکی بردن بالا و دیگه نمیشه اونجا رو الکی گفت خارج از شهر و بدون دسترسی به مدرسه و امکانات و غیره. رفاه نداره. فقط اگربرای دختر آدم خواستگار بیاد دیگه خواستگارا عالی هستن و همه مد بالا میشن. نه از این آدم بیخودا و به درد نخورا. آدم روش میشه بگه من فلان جا زندگی میکنم. حالا اگر اون دکتره همسایه دیوار به دیوار خونه هه بود هم من برام مهم نبود این خونه هه که دیگه فکر کنم قشنگ دو کیلومتر با خونه همون دکتر فلانی فاصله داشت و اصلا دیده نمیشد. فایده نداشت. خونه هه هم خوش آدرس نبود و کلی پیچ پیچ میخورد تا برسه به دم در خونه. ولی اون خونه ای که دیروز دیدیم آدرسش یه کلمه بیشتر نبود. خیابون فلانی کوچه شماره فلان. در شماره فلان. تموم شد. تعداد پارکینگ خیلی بالا بود. یعنی قشنگ چهار تا ماشین توش پارک میشد. بعدم انبارش چهار متری بود. یعنی هرچی زباله ما داریم توش جا میشه. خیلی دلم میخواد اون خونه هه مال ما باشه. درسته که وقتی  110 متری از توش 3 خواب در میاد خیلی خونه قناس میشه و خراب میشه و یکی از اتاق خوابا نور نمیبینه ولی واقعا ارزش داره که آدم با هزینه کمتر خونه بیشتر بگیره. آخه تفاوت قیمتاشون هم بالاست یعنی اون خونه هه که گفتم امروز دیدیم ما باید 90 میلیون تومن وام بگیریم. خُلیم قشنگ. ولی این خونه هه رو میشه با سی میلیون وام تهیه کرد. خلاصه که به شدت پیچ خوردیم و نمیدونیم چکار کنیم.

تاریخ ارسال: چهارشنبه 10 خرداد‌ماه سال 1396 ساعت 01:09 | چاپ مطلب
Me and nothing else...
ما را در سایت Me and nothing else دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : acarpetdesigning2 بازدید : 2 تاريخ : شنبه 13 خرداد 1396 ساعت: 3:31