غصه ای به نام آزمایشگاه

ساخت وبلاگ

امروز صبح آزمایشگاهم و عصر مدرسه. از پنج صبحم بیدارم. نمیدونم چه مرگم شد یا باندی لگد زد یا چی که بیدار شدم و دیگه نخوابیدم. هر کاری کردم نشد. از استرس و سردرد و ناراحتی دارم غش میکنم. کاش این بازنشستگیم زودتر از راه برسه. از حالا غصه ی مدرسه ی سال بعدم رو هم باید بخورم که چقدر اذیت خواهم شد سر پیدا کردن یه مدرسه خوب. همکارای دیگه ام هم همین مشکل رو دارن و اونای دیگه هم مجبورن با هم دشمنی بورزن تا یه جای خوب پیدا کنن. بعضیام مثل من که اصلا جا ندارن. حالام که من همه عدم تواناییام رو ریختم رو دایره و دیگه کسی روم حساب نمیکنه. قشنگ گفتم از آزمایشگاه سر در نمیارم. خوب همکارم میره میگه برام بد میشه. تا دیروز که باهم بودیم مهربون بود ولی حالا که روز کاریمون از هم جدا شده اونم یه غریبه به حساب میاد و ممکنه نامردی کنه علیهم. فکر این روزا رو هیچوقت نمیکنم. ساعت هفت شد شت. تا شب حتما جونم در میره. 

تا قسمت هشتم شب دهم رو دانلود کردیم. باربار خیلی خوشش اومده. نمیدونستم خوشش میاد. از بس فیلم خوبیه و داستان قشنگی داره. 

Me and nothing else...
ما را در سایت Me and nothing else دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : acarpetdesigning2 بازدید : 2 تاريخ : دوشنبه 25 ارديبهشت 1396 ساعت: 23:21