الان دوشنبه است و من باید خواب باشم چون چند ساعت دیگه باید بلند شم برم باشگاه. ولی خوابم نمیاد از آن رو که بعدازظهر زیاد خوابیدم و دیگر آن که از بس فیلم زوتوپیا رو دوست دارم قلب درد گرفته و تا اون صحنه رو هزار بار نبینم آروم نمیگیرم. حالام اومدم لپتاپ روشن کردم که این در نوع خودش کار خطرناکی حساب میشد چون دی جون ساعت ده و نیم اعلام کرد که یا الان میخوابیم و یا اون مجبور از شدت سردرد تا صبح بیدار بمونه و زندگی مون رو زهرمار کنه. بنابراین تاخون به پا نشده تشک انداختیم و رفتیم تو رختخواب ولی کسی خوابش نمیبرد. تا این که بالاخره بعد از تحمل مرارت زیاد و مشقات فراوان بالاخره ساعت دوازده و نیم همه خوابدین ولی من همچنان بیدار موندم که بیام اون صحنه زوتوپیا رو ببینم و بعد بخوابم. از عشقش دارم دیوونه میشم و دوست دارم هزار بار ببینم. هرچند وقتی یه چیزی رو زیاد میبینم مزه اش هم میپره و مثل یه غذای تکراری اذیت کننده میشه.
از بس لپتاپ روشن میکنم قالی نبافته بودم. آخرین رجی که زده بودم جمعه بود و یا پنجشنه و دیگه هیچی نبافته بودم تا امشب که به زور جلوی خودم رو گرفتم و نرفتم پای منقل و بساط و یه رج زد بعد اومدم سراغ لپتاپ. خلاصه که رج چهار و پنجاه نشده هنوز یه رج مونده. اگ چهار صد و پنجاه بشه بعدش تا هفتصد دویست و پنجاه رج مونده. از طرفی باید دوباره پنجشنه بریم تفریح و گردش و کسالت زمستون امسال رو از تن به در کنیم. و همین باعث میشه که نتونم قالی ببافم. توییتر و فیس بوک هم که همه اش شده مناظره و انتخابات و هم خیلی جالبه و هم خیلی حوصله سر بر.
امشب پیتزا درست کردم و گویا از قبل باید نون رو هم یه ذره گرم میکردم و میپختم که به این نکته آگاه نبودم و نونش خمیر شد و همه ناراحت شدن و کلا هی گفتن چرا خودمون درست کنیم بریم همون گند و کثافتای رستورانا رو بخریم و بخوریم. منم از رو نرفتم و توش رو هم پر از ذرت کردم که باندی لب نزد که البته به درک. دیگه همین. باید بخوابم فردا باشگاه دارم.
Me and nothing else...برچسب : نویسنده : acarpetdesigning2 بازدید : 8