غذا خوبه ولی به اندازه اش

ساخت وبلاگ
فردا باید برم باشگاه. دوباره زندگی به روال عادی خودش برمیگرده ایشالله. دوباره رسیدم به مرحله ای که هی میگم از فردا دیگه شام نمیخورم. داییم اینا مهمون مون بودن و خیلی شام خوردم. سه شب خونه مون بودن دو شبش رو شام خوردم. الانم دارم ذرت مکزیکی میخورم که پر از پنیر و سسه و خیلی هم کالری داره. احساس میکنم دوباره شکمم برگشته سر جاش. فردا اگر بمیرم هم وزن نمیکنم که عصبی نشم. ولله دیگه. الان سه قاشق مربا خوری ذرت مکزیکی خوردم دارم از عذاب وجدان میمیرم. اگر ننویسم دیگه خیلی ول میکنم. باید حتما بنویسم. از بس این چند شبه سرم شلوغ بوده و ننوشتم انگار تکلیفام رو انجام ندادم و بیخیال شدم. باید حتما بنویسم که یادم نره و فراموش نکنم و نخورم این همه. دیشب شام ساندویچ خوردم. پریشب هم یه عالمه برنج از قبل مونده بود و منم از ترس این که حروم بشه خوردم. اشتباه کردم این عادت قبلیم بود که میگفتم فلان چی حروم نشه. بابا بریز دور دیگه ای بابا. چرا من این عادت رو کلی روش کار کرده بودم که بندازم دور دوباره تکرارش کردم. حاا ولش. الانم دیگه جلوی ذرت مکزیکی خوردنم رو گرفتم. چیه بابا این غذاهای بیرون همه اش قارچای کپک زده و پنیرای تاریخ گذشته و ذرتای از آب گذشته و خیلی چیزای افتضاح دیگه. حالم به هم میخوره از غذای بیرون. برم اون ذرته رو هم بندازم بره. امشب تو فیس بوک از یه رستوران شیک گزارش تهیه کرده بودن از آشپزخونه اش افتضاح بود. همه مواد فله ای بدون تاریخ مصرف و توی نایلونای رنگی و مواد کهنه و خیلی کثیف. ظرفا رو نمیشورن دوباره فردا توش غذا درست میکنن و بهداشت هم در جریانه و بهشون آوانس میده و افتضاح. Me and nothing else...
ما را در سایت Me and nothing else دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : acarpetdesigning2 بازدید : 9 تاريخ : يکشنبه 20 فروردين 1396 ساعت: 12:06