سی و پنجم ماه مه از اریش کستنر

ساخت وبلاگ

یه کتاب از اریش کستنر پیدا کردم که فکر کنم قبلا هم داشتمش ولی گمش کردم. خلاصه از اون کتابا بود که اگر هم داشتمش هیچ وقت لای کتابه رو باز نکرده بودم. الان دوباره این کتاب رو تو ایام عید از شهر کتاب خریدم و خیلی خوشحال و خندان آوردم خونه و بازم لاش رو باز نکردم. نمیدونم چرا به کتاب این قدر حساس شدم. تا باز میکنم خوابم میبره. امروز عصر هم دقیقا یک کلمه از کتاب خوندم و بیهوش شدم و تا هفت شب خوابیدم. خلاصه من که چند جلد کتاب رو توی یه روز میخوندم از پس یه کتاب صد و سی و پنج صفحه ای بر نیومدم. اما امشب دیدم که باندی دیگه داره زیادی شیطونی میکنه گفتم بیا برات کتاب رو بخونم. سی صفحه براش خوندم و دیدم هی بیتابی میکنه و به خودش میپیچه. به محض این که یک لحظه سکوت کردم خوابش برد. اونم در ساعت دوازده و سه چهار دقیقه شب. کاش زودتر سکوت کرده بودم بچه بخوابه. حیف شد. البته یه ربع این ور و اون ور طوری نمیشه. ولی من روی ثانیه های خواب هم حساسم و دوست دارم زودتر بخوابن که صبح اذیت نشن.

خلاصه کنم این کتاب مخصوص بچه هاست. من کتاب رو که میخوندم میگفتم چقدر بی مزه است. ولی باندی کلی خندید. این میتونه یه درس بزرگ برای من باشه. همچنین نشونه عظمت کار اریش کستنر خدا بیامرز هم میتونه باشه. که چقدر با روح بچه ها عجین بوده و میدونسته که بچه از چه کتابایی خوشش میاد. عجیبه واقعا.

Me and nothing else...
ما را در سایت Me and nothing else دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : acarpetdesigning2 بازدید : 14 تاريخ : چهارشنبه 16 فروردين 1396 ساعت: 13:41