مراسم مرحوم

ساخت وبلاگ

چی بگم که امروز چی شد... رفتیم مراسم سوم آقای خالقی. از بس گریه کردم دیگه انرژی ندارم. حوصله ام به شدت سر رفته. دارم هی فکر میکنم چه جوری شب رو به صبح برسونم. بعدازظهر که ساعت سه رسیدیم خونه خوابیدم. ناهار مراسم رو هم نخوردم. هی خواب آقای خالقی رو دیدم. آخه عکسش رو زده بودن اول ورودی روستا و من همینجوری ماتم برده بود. باورم نمیشد که این مرحوم همون آقای خالقی هست که دوست دادیار بود. خیلی خیلی حیف بود. واقعا حیف بود. چی بگم. همه اش تو خواب میدیدم که تو مراسمش حضور داره. الهی بمیرم. تا به حال کسی این جوری مظلومانه جلوی چشممون از دنیا نرفته بود. من که تا به حال چنین چیزی ندیده بودم. همکارای دیگه هم هر کدوم یه خاطره ای ازش دارن. هر جایی تو هر موقعیتی یه چیزی یادشون میفتاد و میخندیدن و افسوس میخوردن برای اون خاطره ها که خاک شد. حیف شد. یه پسر سه ماهه هم داره اونقدر شبیهشه که نگو. حالا خوبیش به این بود که دخترش که کلاس هشتم هست زیاد به اون صورت ناراحتی نمیکرد. مشغول بازی بود و زیاد ناراحت نبود. البته اینا الان دور و برشون شلوغه و خبر ندارن چی در انتظارشونه. بمیرم الهی مادر آقای خالقی چقدر هوای خانمش رو داشت. خیلی خوب بود. میگفت من خودم هستم مواظبشونم. آخه بدبخت خانمش مادر هم نداره. خیلی بدبخته. میگفت از بس تو آشپزخونه یواشکی گریه کردم دیگه اشک ندارم. مثلا بچه کوچیک داره و شیرده هم هست. حیف.

چقدر دوستای دوران دانشجوییم بی نمک و احمق از آب دراومدن. اصلا فکر نمیکردم اینقدر احمق باشن. من میدونستم اینا حرف مفت زن و احمقن ولی فکر نمیکردم اینقدر دوز حماقتشون بالا باشه. برای همین هم اصلا نگفته بودم که اون همکارم که فوت شده مرد بوده. بالاخره امروز طاقت نیاوردم و یادم رفت و از دهنم پرید و گفتم که خانمش گناه داره. یهو همه شون گفتن تو داری برای یه مرد گریه میکنی؟ آخه چقدر بی انصاف. یعنی چی؟ مرد و زن دیگه چیه این وسط؟ چه ربطی به جنسیت داره؟ مگه اون بنده خدا انسان نبود. گرفتاری داریم از دست این تفکر جنسیت زده پر حماقت. چکار کنیم شاید خود من هم جایی این تفکر احمقانه توی رفتارم خودش رو آشکار کرده باشه. بالاخره همه مون ریشه تفکراتمون تو همین جامعه مریض شکل گرفته. نمیدونم ولله.

Me and nothing else...
ما را در سایت Me and nothing else دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : acarpetdesigning2 بازدید : 8 تاريخ : دوشنبه 14 فروردين 1396 ساعت: 18:03