اولین روز کاری 96

ساخت وبلاگ
از رسیدن عید ناراحت بودم چون شیش کیلو کم کرده بودم و دوست داشتم روندم ادامه پیدا کنه. تازه رسیده بودم به مرحله های جذابش که عید اومد و زد کارم رو خراب کرد. از 9 فروردین هم منتظر بودم و دقیقه شماری میکردم که باشگاهمون باز بشه . حالا امروز پا شدم رفتم باشگاه دیدم اولین نفرم و حتی آخرین نفر. هیچکس هیچکس هیچکس نیومده بود. اولین شهریه ی کل سال نود و شیش رو هم من دادم. نمیدونم دستم برکت خواهد داشت یا نه. اگر باشگاه کارش به تعطیلی و ورشکستگی رسید من مقصر نیستم از الان گفته باشم. خلاصه که ملت باورشون نشده که عید تموم شده. دخترم هم تو کلاسشون امروز بالای ده نفر غایب داشتن. پسرم هم پونزده نفر. بله. اینه.

این جوری میخوای پیش بری به سمت هفتاد کیلو؟ اونقدر ناهار تپوندم که دارم بالا میارم. البته صبحانه نخورده بودم و داشتم از سر گیجه میمردم. ولی میل نداشتم و تنها هم بودم و نمیتونستم چیزی بخورم. یه دونه میوه خوردم که نمیرم. ولی نون خیلی بیشتر دل آدم رو میگیره. خلاصه که اصلا جون ورزش کردن نداشتم.

اومدم از باشگاه گرفتم خوابیدم و ساعت یک بعدازظهر شد که دیدم از مدرسه دخترم زنگ زدن که چرا نمیایی دنبال بچه؟ گفتم تعطیل شدن مگه؟ گفت بابا امروز دوشنبه است شنبه نیست. کلا خیلیا مثل من قاتی کرده بودن. 

امروز وزن کردم هشتاد کیلو و هشتصد بودم. البته هشتصدش رو مطمئن نیستم. فکر کنم همین بود. نمیدونم چرا زیر هشتاد نمیرم. خسته شدم. کاش زودتر برم زیر هشتاد که یه ذره دلم خوش بشه. الهی بمیرم یهو یاد آقای خالقی افتادم.

Me and nothing else...
ما را در سایت Me and nothing else دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : acarpetdesigning2 بازدید : 5 تاريخ : دوشنبه 14 فروردين 1396 ساعت: 18:03