خدایا استخاره دیگه چی بود؟

یه بار صبح با نت استخاره گرفتم گفت خوبه و هی مشکلی نیست. گفتم خوب باشه حالا قرار شده که عصری یه استخاره ی توپ برامون بگیرن حضوری و حالا این باشه ببینیم اون چی میگه. شب جواب اومد که گفته نه اولش خوبه و بعدش بد میشه. حالا یکی گفت سه بار استخاره بگیر و صدقه بذار. منم امروز دوبار با نت استخاره گرفتم جواب اومد بده. خدایا اسیر نشم. خیلی بدبختم. چرا از اول به فکر خودمون نرسید که بریم و با اون همسایه بالایی صحبت کنیم. ما همه اش از همسایه بالایی میترسیم. ولی نکنه اونجا مشکل دیگه ای در انتظارمون باشه. البته مشکل که همه جا در انتظار ادمیه و نمیشه از مشکل فرار کرد. مگه زندگی بدون مشکل وجود هم داره. ولی من اسیر دست این استخاره گرفتن شدم. بگم اصلا اعتقاد ندارم که خوب زیاد ندارم. ولی میترسم. چون مساله آبرو و این همه پول در میونه. چرا این قدر ساده عمل کردیم تو خرید خونه؟ الان من اون موقع ها به وان یکاد اعتقاد نداشتم. هی مامانم منو تحت تاثیر قرار داد و هی بهم تلقین کرد. منم گفتم باشه. بعد دیگه باربارهمیشه مریض بود. بعدش گفت از این لحظه دیگه من به چشم و زخم اعتقاد ندارم و حل هم شد. دیگه هرگز مریضی بچه هام رو به خاطر چشم و زخم و غیره ندیدم. حالا هم میگم داداش ایشاله که مشل یپیش نمیادو من ز این لحظه دیگه خودم رو سپردم به دست خداو چکار کنم چاره ی دیگه ای ندارم. یعنی نمیتونم به کاری که در پیش رو دارم نپردازم. یعنی نمیتونم به اون خونه اسباب کشی نکنم. چون اگر نه یا باید اون خونه رو بفروشم که نمیشه به این زودی. اگر هم نوام بفروشم و نرم توش باید اجاره بشینم که همچین پولی ندارم. پس مجبورم میفهمی مجبور. یعنی اگر دو راه یکسان داشتم میگفتم باشه دو تا راه دارم یکیشون رو انتخاب میکنم. ولی الان یک راه دارم و مجبورم به اون خونه اسباب کشی کنم. پس میرم با توکل بر خدا... چه غلطی بکنم این استخاره چی بود اصلا؟ تو عمرم اولین بار بود که استخاره میگرفتم.

خجالت میکشم خرافاتی ترین دوستانم هم به استخاره اعتقادی ندارن. تقصیر سارا شد دیگه. گفت ما هم استخاره گرفتیم بد اومد ولی انجام دادیم الان دادگاه پاسگاه داریم. کاش نگرفته بودم.

(0 لایک)